بازیگران : Jean-Paul Belmondo, Jean Seberg, Daniel Boulanger
خلاصه داستان À bout de souffle :
تریلر فیلم À bout de souffle
«ميشل پوآكار» (بلموندو)، مردى جوان، بى قيد و بند و بیكار، روزى پليسى را میکشد. سپس در پاريس با «پاتريشا فرانچينى» (سيبرگ)، مهاجر آمريكايى آشنا میشود. ميشل به پاتريشا پيشنهاد میکند كه با هم به ايتاليا فرار كنند. اما...
برای مشاهده لینک ها عضو سایت شوید
سلام، لینک نسخه mkvcage دانلود نمیشه
“ازنفس افتاده” اولین کار و به نظرم بهترین کار “ژان لوک گدار” کارگردان شهیر فرانسوی هست . موج نوی سینمای فرانسه با این فیلم و بعدها “400 ضربه” فرانسوا تروفو . … شکل گرفت. منتقدین سختگیر مجله “کایه دو سینما” که وقتی از جریان فیلمسازی فرانسه ناامید شدند، خودشون آستین ها رو بالا زدند و مشغول ساختن سینمای خودشون شدند.
برای خود من این فیلم جزو محبوب ترین فیلم ها هستش. شاید دیدن این فیلم امروز بدلیل اینکه خط داستانی چندان مشخصی نداره ، چندان دلنشین نباشه ، اما دیدن جین سیبرگ و بلموندو و پاریس دهه 60 و سر خوشی “ميشل پوآكار” (که بعدتر نماینده نسلی از جوون های فرانسه شد) آن قدر زیبا و دلچسب هست که تا همیشه گوشه ای از حافظه شما رو اشغال میکنه.
” از نفس افتاده ” شاهکاری هست که باید ببینید.
پ. ن : ژان لوک گدار در زمان ساخت فیلم فیلمنامه مشخصی نداشت و صبح که بر روی صحنه فیلمبرداری می اومد ، همونجا فیلمنامه رو کامل می کرد. کلاً ساخت از نفس افتاده بدلیل اینکه اولین فیلم گدار بوده خیلی شتابزده و بی برنامه ساخته شد اما جایزه نخل طلای کن رو برنده شد.
پ. ن 2 : این اولین فیلم “ژان پل بلموندو” محبوب هست. گدار در یک کافه بود که بلموندو رو دید و با اولین نگاه فهمید که بازیگر شخصیت عصیانگر فیلمش رو پیدا کرده. (این رو در نامه ای که همون موقع به تروفو نوشت عنوان کرد) بلموندو با این فیلم به شهرت جهانی رسید و برای دهه ها تبدیل به یکی از هنرپیشه های محبوب فرانسه شد.
پ. ن 3 : این شاید جذاب ترین نقش “جین سیبرگ” هم باشه. با اون مدل موهای کوتاه که شیرینی و زیبایی چهره اش رو چند برابر کرد. تصویر جین سیبرگ در سکانسی از این فیلم که در حال فروختن روزنامه در خیابان های پاریس هست ، یکی از محبوب ترین پوستر های سینمایی هستش. “تروفو” سیبرگ رو بهترین بازیگر اروپا می دونست.
شاید کمتر کسی پیش بینی میکرد کسی که نقش “پاتريشا” را این چنین سرخوشانه بازی کرده ، چند سال بعد خودکشی میکنه. اما بعد از اینکه بچه ای که از “رومن گاری” در شکم داشت، تنها دو روز از بعد تولد، مُرد، جین رفته رفته به افسردگی دچار شد. یک بار در سالگرد مرگ پسرشان خودکشی کرد که زنده ماند اما بعداً جسدش را در ماشینش پیدا کردند با این نوشته که: (( من را ببخش. دیگر نمی توانم با فشارهای عصبی ام زندگی کنم. )) اما رومن گاری هیچ گاه سیبرگ رو بخاطر این کار نبخشید و مدتی بعد از مرگ سیبرگ اون هم خودکشی کرد. رومن گاری قبل از خودکشی اش نوشته بود: (( به خاطر همسرم نبود؛ دیگر کاری نداشتم. )) و افسوس خودکشی این دو زن و شوهر تا همیشه برای ما و دنیای هنر و ادبیات باقی خواهد ماند.